گروه اقتصادکلان پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، آن روی سکه اقتصاد ایران که اتفاقا روی پر رنگ تری است با انتخابات آمریکا خود را نشان داد، اینکه مسائل سیاسی آمریکا در اقتصاد ما تاثیر گذار است و دلار که به سرعت از مسائل و حوادث سیاسی تاثیر می پذیرد با بالا رفتن یا پایین آمدن خود بازارهای ایران را به هر سمتی که بخواهد می کشد. اما در شرایطی که شاید امیدواری معقولانه و دو طرفه برای مذاکره به شرط تضمین منافع دو طرفه شاید امیدی یا راهی برای باز شدن فضای اقتصادی باشد. تا زمانی که سیاست خارجی رئیس جمهور جدید آمریکا کاملا واضح بیان نشده و جمهوری اسلامی هم در برابر آنچه خواسته شده موضع خاصی نگرفته است شاید آرامشی که بر فضای کنونی اقتصاد سایه افکنده زمان خوبی برای سر وسامان دادن به برخی مشکلات اقتصادی و تجارت خارجی، واردات و صادرات و اصلاح زیر ساخت های اقتصادی است. محمد صادق مفتح تحلیلگر مسائل اقتصادی و معاون اسبق وزارت صمت دراین باره به چند سوال ما پاسخ داده است.
با انتخاب آقای بایدن جو روانی در بازارها و اقتصاد به وجود آمده که تا حدودی بر اقتصاد تاثیر گذار بوده است.به نظر شما چگونه می توان فضای اقتصادی کشور را مدیریت کرد و چقدر می توان به کاهش تنش ها و بازگشت به فضای آرامش اقتصادی با روی کار آمدن آقای بایدن امیدوار بود؟
تصور اینکه با آمدن آقای بایدن فشارهای تحریمی از روی اقتصاد ایران برداشته می شود و باید منتظر گشایش های بعدی باشیم قطعا تصور صحیحی نیست. با توجه به اینکه آقای اوباما هم حزبی آقای بایدن است، در سال های گذشته و در دوران ریاست جمهوری وی شاهد اعمال سخت ترین تحریم ها در تاریخ کشور از سوی آمریکا در زمان آقای اوباما بودیم، بنابراین به آمدن آقای بایدن به عنوان منجی نباید دلخوش شویم چرا که راه به به سمت سراب می رویم و هیچ گاه سیراب نخواهیم شد. اما منتخب حزب مقابل آقای بایدن در چهار سال گذشته یعنی آقای ترامپ فقط حلقه های تحریمی سال ها و دهه های قبل را تکمیل کرد. خانم کاملیا هریس به عنوان معاون اول آقای بایدن بر این نکته تاکید کرده که آقای ترامپ از نظر فشار و تنگنای تحریمی گنجینه خوبی از خود به جا گذاشت، موضوعاتی که هر کدام به نوبه خود میتواند یک موضوع مذاکره، چانهزنی و امتیازگیری از ایران باشد، این صحبت ها نشان می دهد نباید تصور کنیم با آمدن آقای بایدن مشکلات ما حل میشود. این فکر یک تصور اشتباه است چون آمریکایی ها فارغ از اینکه جمهوریخواه یا دموکرات باشند با هر رئیس جمهور و مکتب سیاسی، آنها در وهله اول امنیت اسرائیل را مطرح میکنند، چرا که امنیت رژیم صهیونیستی برای آنها مهم است. ضدیت جمهوری اسلامی با اسرائیل که یکی از محوری ترین اصول سیاست خارجی ما به شمار میرود حتماً موجب عدم کاهش دشمنی و مسائل بین ایران و آمریکا می شود،بنابراین حتما تحریم ها تداوم مییابد.
یعنی احتمال هر گونه تغییری را رد می کنید؟
ممکن است با تغییر رئیس جمهور آمریکا شکل تحریم ها عوض شود، یعنی آقای بایدن تحریم ها علیه ایران را به شکل عریان و آشکاری که زمان آقای ترامپ بود بر ما تحمیل نکند، یا به کیفیت زمان آقای اوباما برگردد، همان مثل واقعی همیشگی که با دست های چدنی و دستکش مخملی با ما مواجه می شوند. به هر حال در نهایت اینکه این توقع را در مردم ایجاد کنیم که با تغییر ریاست جمهوری در اقتصاد ما گشایش بزرگی ایجاد می شود اشتباه است، هیچ فرد و مسوول و تحلیلگری نباید به این موضوع دامن بزند و درباره این موضوع بزرگ نمایی کند.
تا زمانی که اقتصاد کشور از درون ضعیف باشد حتی اگر احتمال گشایشی برای ما پیش بیاید احتمال تحریم پذیر بودن ما به هر حال بالاست، چگونه می توانیم هم اثر تحریم پذیری را کاهش دهیم و هم از گشایش آتی بهترین بهره مندی را داشته باشیم چه راهکارهایی پیشنهاد می دهید؟
جواب این سؤال بسیار مفصل است و حتماً باید ساختارهای داخلی اقتصاد بازسازی و ترمیم شود. برای ترمیم ساختارهای اقتصادی کشور باید بین بخش خصوصی، دولت و تشکل های مختلف تقسیم کار جدی صورت بگیرد تا زمینه های لازم برای توسعه بخش خدمات و بازرگانی در کشور فراهم شود. ما در این موضوع و در بخش های مختلف اقتصادی حلقههای مفقوده زیادی داریم. اولین شریک تجاری ما در صادرات و واردات امارات است، یعنی خدمات بازرگانی ما را کلا امارات انجام می دهد، لذا ما به شدت نیازمند تامین زیر ساخت های اقتصادی هستیم و نوسازی، به روز رسانی و توسعه خدمات بازرگانی را اگر با رویکرد توسعه ای دنبال کنیم، بخش اعظم مشکلات اقتصادی حل می شود. متاسفانه ما از نقیصه های داخلی ضربه می خوریم، از عدم تقسیم کار صحیح و عدم هماهنگی بین واحدها و سازمان های دولتی که برای هر کدام می توان مصادیق مفصلی را ذکر کرد. ما از این مسائل بیشتر از فشار خارجی لطمه می خوریم.
اولویت تجارت خارجی ما چیست؟
حتماً باید مزیت های صادراتی برای خود تعریف کنیم و آنها را یک به یک افزایش دهیم. ما بزرگترین زعفران کار دنیا هستیم، در زعفران، خرما، مواد معدنی مثل سنگ آهن و مس مزیت داریم، مسلما باید به دنبال توسعه صنایع تکمیلی داخلی کشور باشیم. زمینه های افزایش سرمایهگذاری را ایجاد کنیم و سرمایه گذاران را به سرمایه گذاری تشویق کنیم تا پیچیدگیهای صادرات را بالاببریم و توسعه بدهیم تا درآمد ارزی کشور افزایش بیابد. اینکه ما کالاهای استراتژیکی مثل گندم وارد می کنیم یعنی سیاست ضد داخلی، عدم حمایت از کالاهایی که می توان در داخل تولید کرد.در عین اینکه در جاهایی که دارای ظرفیت هستیم و میتوانیم امکانات بالقوه صادراتی را توسعه دهیم مثل صنایع تکمیلی چه در بحث معدن و کشاورزی و سایر بخشها این حلقههای مفقوده نظام اقتصادی اگر تکمیل شود از خطرات و چالش های بزرگ اقتصادی عبور می کنیم اما رسیدن به هر کدام از این خواسته های مطلوب اقتصادی و زمینه ساز توسعه وایسته به برنامهریزیها و مدیریت درست اقتصادی کشور است.
برای ایجاد ثبات بهتر در وضعیت تجارت خارجی چه اولویت هایی باید مد نظر قرار داده شود که از این رهگذر منافع و نیازمندی های ما تامین شود؟
در این وضعیت آنچه بیش از هر موضوعی مهم است برنامه ریزی برای صادرات و توسعه صادرات است. ضمن اینکه برای واردات هم برنامه مدونی داشته باشیم یعنی با برنامه صادرات واردات داشته باشیم . اگر با روی کار آمدن آقای جوبایدن و وعده های مبنی بر بازگشت به برجام در روابط سیاسی و به تبع آن در روابط اقتصادی ما گشایشی ایجاد شد به هر حال از آن زمان به بعد دست ما برای توسعه تجارت بازتر می شود. اما در این شرایط باز هم باید علاوه بر مزیت سازی صادراتی به نوع نیازهای داخلی هم توجه کنیم یعنی به اسم صادرات بازارهای داخلی و معیشت مردم را با مشکلاتی رو به رو نکنیم که مسائل و چالش های جدیدی در اقتصاد ایجاد کند. اگر در اخبار از قاچاق دام زنده یا کمبود و گرانی کالاهای مورد نیازی مثل گوجه فرنگی گفته می شود به دلیل این است که برای صادرات برنامه ریزی خوبی نکرده ایم. قطعا به دلیل کاهش ارزش پول ملی صادرات برخی محصولات به دلیل ارز آوری و قیمت بالای آن جذابیت بیشتری پیدا کرده اما نباید به دلیل اینکه ارزش دلیل کاهش ارزش پول ملی در کوتاه مدت می تواند به صادرات کمک کند از بازارهای داخلی بگذریم و چالش هایی به بازارهای داخلی تحمیل کنیم. اما باید از همین زمان هم برای درآمد زایی استفاده کنیم از این جهت است که برای برنامه دار کارکردن تاکید می کنم چراکه هم می توانیم با از دست رفتن ارزش پول ملی و جذاب شدن صادرات ، افزایشی در کالاهای صادراتی داشته باشیم و هم اینکه با برنامه ریزی خللی بر تامین نیازهای داخلی وارد نشود، یعنی در کنار تامین مواد و کالاهای مورد نیاز مردم داخل برای کشور هم کسب درآمد داشته باشیم تا ازاین طریق منابع ارزی کشور هم توسعه پیدا کند. حتماً دست دولت و مقامات برای تدوین برنامه های مطلوب دراین حوزه باز است قطعا اگر صادرات جان دوباره ای بگیرد و درآمد کشور بیشتر شود دولت و مسوولذین با برنامه های حمایتی می توانند تا حدودی خسارت های کاهش ارزش پول ملی را بر طبقات پایین جامعه جبران کنند و اقتصاد را به بهترین شکل ممکن از معرکه های تحریمی و فشارهای حداکثری خارج کنند. به عبارت دیگر درعین اینکه کاهش ارزش پول ملی نزول بلایی بر سر اقتصاد کشور است اما با برنامهریزی صحیح می توان این موضوع را به یک نعمت تبدیل کرد و آن را به نقطه مثبت رسانید که هم ارز آوری برای کشور داشته باشد، هم دست دولت برای حمایت از گروه های آسیب پذیر به مراتب بیشتر از گذشته باز باشد.
نظر شما